عصر مسجدسلیمان // آرمان موری احمدی
چکیده
سرزمین بختیاری از کهنترین و رازآلودترین نواحی فرهنگی ایران است که در دل کوهها و دشتهایش، لایههای عمیقی از اسطوره، آیین و باورهای باستانی نهفته است. در میان این باورها، «گاو» جایگاهی ممتاز دارد؛ از نماد قدرت و باروری تا واسطهای میان انسان و جهان قدسی. این پژوهش با رویکردی تطبیقی و مردمنگارانه، جایگاه گاو را در اسطورههای باستانی، آیین میترا، اندیشه زرتشتی، فرهنگ اسلامی و در نهایت در باورها و زندگی مردم بختیاری بررسی میکند. یافتهها نشان میدهد که در ذهن و زیست فرهنگی قوم بختیاری، گاو نه صرفاً حیوانی اقتصادی بلکه موجودی مقدس و حامی زندگی است؛ مظهر برکت، باروری و پیوند انسان با نیروهای آفرینندهی هستی.
نمادشناسی
۱. مقدمه
اگر سرزمین بختیاری را سرزمین رمز و راز بنامیم، سخنی گزاف نگفتهایم. طبیعت سخت و در عین حال زندهی این ناحیه، بستری است که فرهنگ و آیینهای مردمانش در آن شکل گرفته است. بختیاریها در زیستی همپیوند با طبیعت، برای هر پدیده معنایی فراتر از ظاهر آن قائلاند. در این میان، گاو جایگاهی بیبدیل دارد؛ از سوی یک منبع تولید و معیشت، و از سوی دیگر، نمادی از تقدس، زایش، و نیروی حیاتبخش طبیعت.
هدف این مقاله، بررسی لایههای مختلف حضور گاو در فرهنگ بختیاری و تحلیل ریشههای اسطورهای، آیینی و اجتماعی آن است.
۲. گاو در فرهنگها و تمدنهای باستان
۲–۱. در مصر و بینالنهرین
در مصر باستان، الههای به نام هاتور با چهرهای گاومانند، مادر خورشید و مظهر باروری بود. در بینالنهرین نیز گاو نماد قدرت، زمین و زایش طبیعت بود. پیوند هلال ماه با شاخهای گاو، بازتابی از رابطهی آسمان و زمین در ذهن مردمان آن سرزمین است.
۲–۲. در هند ودایی
در متون ودایی، گاو سرچشمهی حیات و خیر است. احترام ژرف به گاو در فرهنگ هند، یادگار باورهای ودایی است که کشتن گاو را گناهی بزرگ میدانستند (شوالیه و گربران، ۱۳۸۶).
۲–۳. در یونان و میان میتانیها
در یونان باستان، گاو نر حیوانی قربانیشونده و مقدس بود. در آیین «هِکاتونبه» صد گاو قربانی خدایان میشد. در میان میتانیها، رقص آیینی دختران در برابر گاو نر و قربانی آن، نمادی از زایش و باروری بود.
۳. گاو در آیین میترا و اندیشهی ایرانی
در اسطورهی میترایی، قربانی گاو نخستین، منشأ آفرینش جهان است. میترا گاو را در غاری قربانی میکند و از خون و مغز و تخمش گیاهان، جانوران و انسانها پدید میآیند. این روایت بیانگر اندیشهی «زایش از مرگ» و فداکاری آفریننده است (بهار، ۱۳۷۶).
در اوستا نیز، گاو اوگدات یکی از نخستین آفریدههای اهورامزداست. پس از مرگش، از بدن او همهی موجودات مفید زاده میشوند. گاو در این نظام فکری، نماد خیر، آفرینش و مقاومت در برابر اهریمن است.
در هنر هخامنشی، نقش گاو دوسر بر سرستونها و نقوش تختجمشید نمادی از قدرت، پایداری و حفاظت ایزدی است.
۴. بازتاب گاو در قرآن و فرهنگ اسلامی
در قرآن کریم، سورهای به نام بقره (گاو) به داستان فرمان الهی برای قربانیکردن گاو اشاره دارد. این داستان، گاو را نماد اطاعت، پاکی نیت و تسلیم در برابر امر الهی معرفی میکند. در سنت اسلامی نیز، قربانی کردن حیواناتی چون گاو استمرار همان باور به فدیه و تقرب به خداوند است.
۵. جایگاه گاو در زندگی و باورهای مردم بختیاری
گاو در فرهنگ بختیاری، یکی از عناصر محوری حیات است؛ موجودی که در سه سطحِ اقتصادی، آیینی و نمادین، نقشی بنیادین دارد. در جهانبینی این قوم، گاو نه صرفاً حیوانی اهلی، بلکه مظهر زمین، زایش، کار و استمرار نسل است.
۵–۱. کارکرد اقتصادی و معیشتی
در جامعهی کوچنشین بختیاری، که بر پایهی دامداری استوار است، گاو منبع اصلی نیروی کار و تغذیه بهشمار میرود. ورزا زمین را شخم میزند و خرمن را میکوبد، و گاو ماده شیر، دوغ، کشک، قارا و ماست و در مواردی گوشت خانوار را تامین می کند به عنوان مثال هنگام قربانی های سنگین بامنظور و اهداف خاص دربین بختیاریها گوشت قربانی را میان تمام اعضا جامعه عشایری که عمدتا دارای نسب و ریشه واحدند و نزدیک هم زندگی می کنند تقسیم می نمایند .
مرگ گاو در حالت غیرطبیعی و غیرمنتظره در خانواده، رخدادی فاجعهبار تلقی میشد. مردم برای از دست دادن گاو، گاه سوگواری میکردند. این باور در مثلهای بختیاری نمود دارد:
*«کُرت مرده، گات خو نمرده»*
یعنی «پسرت مرده، اما گاوت که زنده است».
این زبانزد در مقام تسلی بخشیدن و دلداذی دادن به صاحب عزاست که زندگی هنوز جریان دارد چسرمایه اصلی وغیرقابل جایگزینت که همان جاو باسد هنوز زنده و فعال است و می توان به زندگی امیدوارانه ادامه داد.
یا در ضربالمثل افراطیتر:
«دات میرا، گات نمیرا»
«مادرت بمیرد، اما گاوت نمیرد».
این زبانزد مفهومی ۶میق در دل خود دارد و اشاره دارد به جایگاه غیرقابل جایگزین گاو در زندگی مردمان بختیاری است
این زبانزدها در بطن خود نشانگر این واقعیتاند که بقای خانواده بدون گاو ممکن نبود و حیات اقتصادی، ومعیشت و تداوم آن وابسته به وجود او بود.
۵–۲. باورهای کیهانی و زمینلرزه
در جهانبینی بختیاری، زمین بر شاخهای گاوی عظیم استوار است. هنگام زمینلرزه که آن را «زمین جُمشت» مینامند، باور دارند که زمین از شاخی به شاخ دیگر گاو لغزیده است. مردم در چنین لحظاتی براین عقیده بودند که این حرکت و جنبش باعث تغییرات مثبت در زیست انسانها می گردد و درهنگام وقوع زلزله با کوبیدن بر انبار غلات مواد غذایی ، از زمین طلب آرامش و برکت میکنند. این باور، بازماندهی اسطورهی کهن ایرانی «گاوِ زمینبردوش» است که در آن، گاو نگهدارندهی زمین و مظهر نظم جهان است.
۵–۳. آیین زایش و چلهبری
هنگام زایمان گاو ماده، همانند زن زائو، آیینی به نام «چلهبری» برگزار میشود. چهار نخ رنگی را با استفاده از رنگهای طبیعی انتخاب و آنهارابا ذکر اوراد خاص که پس از ظهور اسلام دربین بختیاریها به چهار قل که اشاره به سوره هایی دارد که با قل آغاز می شوند میخوانند و آن رشته ها را به هم گره می زنند و ازمیان دوقسمت می کنند یکی را به شاخ گاو و دیگری را به گردن گوساله میبندند تا از چشمزخم و نیروهای اهریمنی در امان بمانند. این آیین بازتابی از باور به زایش مقدس و نیاز به حفاظت از نیروهای حیات است.
۵–۴. آیین قربانی و نیایش باران
در سالهای خشکسالی، مردم بختیاری برای طلب باران، گاو یا گوسالهای را قربانی میکردند. این قربانی با آیین «برد بارونزا» همراه بود. «برد بارونزا» سنگی مقدس بود که نزد خاندانهای صاحب جایگاه معنوی نگهداری میشد. مردم با گردهمایی، قربانی گاو و پاشیدن خون آن در پای سنگ، از نیروهای آسمانی طلب بارش میکردند.
این آیین بازتاب اندیشهی میترایی است که در آن، خون گاو مایهی زایش دوبارهی طبیعت است. قربانی گاو در این فرهنگ، نمادی از فدیهی انسان برای بازگرداندن برکت به زمین است.
۵–۵. گاو، همزاد و برادر انسان
در زبان بختیاری، واژهی «گَو» علاوه بر معنای حیوان، در مفاهیم خویشاوندی و استعاری به معنای «برادر» نیز به کار میرود. این همریشگی زبانی با واژهی اوستایی «گئو» نشاندهندهی پیوندی دیرینه میان انسان و گاو است. در جهانبینی بختیاری، گاو همسرنوشت انسان است؛ او کار میکند، زایمان میکند، پیر میشود و قربانی میگردد.
۵–۶. حضور گاو در مثلها، زبانزدها و شعر بختیاری
در ادبیات شفاهی بختیاری، گاو نمادی از وفاداری، کار، زایش و برکت است.
«دات میرا، گات نمیرا» – علیرغم جایگاه محوری مادر در زندگی به ویژه دربین عشایر که وظایف متعددی را برعهده دارد اما مرگ مادر قابل تحمل است اما مرگ گاو ویرانگر است.
«گوور با گا بره، دهدر با دا بره» – همانگونه که گوساله شبیه گاو مادر است، دختر نیز مانند مادر خود خواهد بود.
این مثل بیشتر در مواقعی که قرار بر شناخت روحیات و خلق و خو و توان یک دخترعشایری برای ازدواج
به کار می رود که اگر دختری مادری کدبانو و قابل داشته باشد خودش نیز دارای همان توانمندیهای مادراست که از اوبه ارث برده ونیز بیان مشابهتهای مبتنی بر وراثت .
در شعر عامیانهی بختیاری نیز چنین آمده است:
*تیتی کردوم ای ماگا
تو بی وی و مو دادا*
به معنای:
«ای ماده گاو، هرچه اندیشیدم دیدم تو در منزلت، چون بانویی اصیل و بزرگمنش هستی، و من در برابر فرزندانم تنها خادم و پرستارم؛ شأن تو از من بالاتر است.»
در این بیت، شاعر با لحنی صمیمی، گاو را در مقام زنِ اصیل، زاینده و فداکار تصویر میکند. مقایسهی انسان با حیوان، نشانگر احترام ژرف مردم بختیاری به نیروهای طبیعت و درک تقدس آن است.
۵–۷. تحلیل کلی جایگاه گاو در نظام فرهنگی بختیاری
گاو در فرهنگ بختیاری، موجودی سهبعدی است:
۱. در بُعد اقتصادی: عامل بقا و نیروی محرک تولید.
۲. در بُعد آیینی: قربانی مقدس برای نیایش باران و رفع بلا.
۳. در بُعد نمادین: نگهدارندهی زمین، مظهر باروری و پیوند انسان با آفرینش.
در نگاه بختیاری، گاو پلی میان زمین و آسمان است؛ موجودی که کار، نان و دعا را به هم پیوند میدهد. در این جهانبینی، طبیعت و امر قدسی از هم جدا نیستند؛ هر موجودی حامل جوهرهای الهی است و گاو، بارزترین نماد این باور است.
۶. نتیجهگیری
مطالعهی جایگاه گاو در فرهنگ بختیاری نشان میدهد که این حیوان در تمام ابعاد زندگی، از معیشت تا اسطوره، حضوری بنیادی دارد. در این فرهنگ، گاو برادر انسان و شریک او در حیات است؛ او زمین را شخم میزند، نان را میسازد و خونش سبب باران و برکت میشود.
قربانی گاو در آیینهای بختیاری، بازماندهی باور میترایی به زایش از مرگ است و احترام به آن، یادگار نگاه کهن ایرانی به نیروهای زایندهی طبیعت. در نهایت، گاو در جهانبینی بختیاری، نماد پیوستگی انسان با زمین و تقدس زندگی است.
منابع
بهار، مهرداد. (۱۳۷۶). پژوهشی در اساطیر ایران. تهران: توس.
شوالیه، ژان و گربران، آلن. (۱۳۸۶). فرهنگ نمادها. ترجمه سودابه فضایلی. تهران: جیحون.
کریستنسن، آرتور. (۱۳۵۵). مزداپرستی در ایران قدیم. ترجمه ذبیحالله صفا. تهران: خوارزمی.
یوسفیپور، عزیز. (۱۳۹۰). آیینها و باورهای مردم بختیاری. اهواز: نشر زاگرس.
افشار سیستانی، ایرج. (۱۳۸۰). قم فرهنگ عشایری بختیاری. تهران: میراث فرهنگی.
قرآن کریم، سوره بقره.
گفتگوهای میدانی به ویژه باعشایر بختیاری












Monday, 3 November , 2025