با وقوع زلزله اخیر زخم کاری مسجدسلیمان تبدیل به یک سیروز کبدی شده است که از درون و برون چهره این شهر را به سمت زوال می کشاند

عصر مسجدسلیمان // عرض ادب و احترام به تمامی مردم زجر کشیده مظلوم مسجدسلیمان اما مقاوم در برابر مشکلات و بی انگیزه از درخواست دوباره مطالبات بحق خویش، از مسئوِلین بی خردی که در فریب افکار عمومی رتبه نخست را به خود اختصاص ...

عصر مسجدسلیمان // عرض ادب و احترام به تمامی مردم زجر کشیده مظلوم مسجدسلیمان اما مقاوم در برابر مشکلات و بی انگیزه از درخواست دوباره مطالبات بحق خویش، از مسئوِلین بی خردی که در فریب افکار عمومی رتبه نخست را به خود اختصاص داده اند …

اوج بی انگیزگی در چهره این مردم صادق و مهربان تدابیر به اشتباه اندیشیده شده دیروز و امروز مسئولین بی تدبیری است که در طول سالیان گذشته به اشتباه به برخی از صندلی های ریاست ارگانهای این شهرستان تکیه زده بودند.

مسجدسلیمان تا دیروز لکه سیاهی در کبد خویش داشت اما گویی با وقوع زلزله اخیر این زخم کاری تبدیل به یک سیروز کبدی شده است که از درون و برون چهره این شهر را به سمت زوال می کشاند.

در بحث خدمات شهری کماکان خلاهای گذشته به دلیل چینش افرادی غیر متخصص در پست های مهم و کلیدی کماکان احساس میشود و گویا سال ها و دوره های متمادی چنین تفکری نهادینه شده است.

در کل تا دیروز تنها امیدی که در بین جوانان این شهر وجود داشت بهبود چهره این شهر و توسعه آن بود اما گویا این مطالبه دیگر رنگ و بویی ندارد.

تا به کی باید از نجابت مردم این شهر برای پلکان ترقی خویش و هم رده های به ظاهر دانا اما از درون فاسق و نادان استفاده ابزاری نمود و سوء استفاده کرد.

مدیریت در هزاره سوم مدیریت ذهن ها و خلاقیت ها است تا کجا رویکرد سنتی عقب گردگونه بر شهر اولینها باید حاکم باشد؟

شهری که بر روی نفت و گاز نشسته است و این شروع فلاکتی فجیع بود برای مردم شهرم ؛ شهری که به شهر خاکستری ماتم و عزا تبدیل شد و رکورددار خودکشی ،فقر و فلاکت شد.در زیر پایمان اگر شن زار بود حداقل غصه این را نمی خوردیم که عدم وجود منابع کافی موجب عقب گرد این شهر شده نه ناتوانی برخی مسئولین به ظاهر دلسوز این شهر طی سالیان گذشته.

رویمان را باید به کدامین سمت بچرخانیم که حداقل مسئولی عادل و آگاه پیدا کنیم تا سفره دلمان را پیش او بگسترانیم. دیگر این شهر تاب و توان خطا و آزمایش را ندارد دیگر کارد به استخوان رسیده از نبود فضای کافی فرهنگی، ورزشی ،عدم وجود آب نماهای ساده شهری ، عدم امکانات رفاهی مناسب و نبود زیر ساخت های لازم شهری…

پروژه جاده میانبر اهواز مسجدسلیمان که حداقل به تعداد انگشتان یک دست کلنگ خورده و هر بار به حال خود رها گردیده …

وعده ی پروژه فرودگاه که از زمان نمایندگان ادوار گذشته تاکنون مورد بهره برداری هر دوره انتخاباتی مجلس بوده و همچنان مورد بی مهری مسئولین قرار دارد

از بیمارستانی که هنوز مشکلات فراوان دارد و بیمارانی که همچنان باید جهت درمان راهی مرکز استان و دیگر شهرها شوند…

ﻫﺮ ﻭﻋﺪﻩ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺑﺎﺩ ﻫﻮﺍ ﺑﻮﺩ
ﻫﺮ ﻧﮑﺘﻪ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻏﻠﻂ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺭﯾﺎ ﺑﻮﺩ
 
ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ﺑﻪ ﮔﺮﮔﺎﻥ ﺑﺴﭙﺮﺩﻧﺪ
ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻮﻩ ﻭ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻋﺪﻩ ﻫﺎ ﺭﺳﻢ ﮐﺠﺎ ﺑﻮﺩ ؟

ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﺗﮑﺎﻧﺪﻧﺪ
ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯽ ﺑﺮﮒ ﻭ ﻧﻮﺍ ﺑﻮﺩ .

ﮔﻔﺘﻨﺪ ﭼﻨﯿﻨﯿﻢ ﻭ ﭼﻨﺎﻧﯿﻢ ﺩﺭﯾﻐﺎ …
ﺍﯾﻨﻬﺎ ﻫﻤﻪ ﻻﻻﯾﯽ ﺧﻮﺍﺑﺎﻧﺪﻥ ﻣﺎ ﺑﻮﺩ !

ﺍی کاش ﺩﺭ ﺩﯾﺰﯼ ﻣﺎ ﺑﺎﺯ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ
ﯾﺎ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮔﺮﺑﻪ ﮐﻤﯽ ﺷﺮﻡ ﻭ ﺣﯿﺎ ﺑﻮﺩ

به قلم مرضیه شهبازی فعال سیاسی اجتماعی

نام:

ایمیل:

نظر: